تهیه و تنظیم: مینا قازاخی
روز جهانی زن بزرگداشتی است که حاصل دستاوردهای زنانی بود که برای به
دست آوردن حقوقشان اعتراض کردند. درسته که در ابتدای راه پیروز نشدند ولی با
پشتکار و ادامه ی راهشان توانستند موفقیت های چشم گیری را به دست بیاورند و به همین
مناسبت هشتم مارس رو به نام "روز جهانی زن" نامگذاری کردند.
در همین رابطه نیز زنان ایران متحمل سختی ها و مشکلات زیادی شدند و
خطرات جدی رو به جان خریدند. ما زنان در خارج از ایران باید ادامه دهنده ی راه آنها
باشیم و جایی که آنها نمی توانند صدای خود را به گوش جهانیان برسانند، ما در حد
توانمان این کار را انجام بدهیم، وقتی رسانه های خارجی در مورد مشکلات زنان ایرانی
صحبت می کنند بحث را به حجاب اجباری می کشانند؟
پاسخ به این سوال منفی است، مشکل اصلی زنان ایرانی حجاب نیست. در این
که اکثریت زنان آزادی خواه ایران خواهان براندازی حجاب در زندگیشان هستند شکی نیست.
سیل عظیم مقاومت زنان در سال ۵۷ از همان آغاز حکومت جمهوری اسلامی نشان داد که
زنان حاضرند در مقابل چنین قانونی مقاومت و هزینه پرداخت کنند. زنی که به لحاظ
اقتصادی ازاد نیست، زنی که قانون خانواده هیچ حمایتی از او نمی کنه، حق طلاق نداره،
حق حضانت فرزندانش را، حق خارج رفتن از کشور به طور قانونی، زنی که از همسرش آزار
دیده و شکنجه شده، محل دادرسی نداره، خانه ی امنی برای رفتن نداره، یا در جامعه
برای ترک شوهرش محکوم می شود، با این شرایط فاجعه بار، نداشتن پوشش روی موهاشون
مشکلاتشان را حل نمی کند.
سوال/ از دید شما در طول این دوره حکومت اسلامی ایران، نقش جنبش
زنان در چه راستایی حرکت داشته؟
ناهید بهمنی: زنان ایران کوتاه ترین دیواری بودند که جمهوری اسلامی
قوانین کهن و عقب مانده ی خودش را در مورد این نیروی اجتماعی وسیع بکار بگیره و
زنان را با تصویب قانون حجاب اجباری در بعد از قیام مردم ایران در سال ۵۸و دروازه ای را گشود که از اون راه مسیری رو
باز کرد برای تسلط مردسالاری دینی و از این طریق بزرگترین ظلم تاریخ را در طی بیش
از ۴۰ سال به زنان و به نیروی اجتماعی وسیع در ایران روا داشته.
مساله حجاب اجباری
مساله ی کم اهمیتی نیست ولی متاسفانه دایره ی ظلم و ستم به زنان همین نبود. این
راهی را گشود که از این مسیر تسلط پیدا کنند و بقیه ی قوانین شرعی عقب مانده رو بر
زنان آزاده ی ایران مسلط کنند، سرنوشت شخصی و اجتماعیشان رو تحت تاثیر قرار بدهند
و حتی دستاوردهایی را هم که بر اثر شکوفایی جامعه و اصلاحاتی که در دوره ی پهلوی
انجام گرفته بود را بدست آورده بودند، آنها رو هم از دست دادند.
خودتون اشاره کردید که مساله ی قانون خانواده به حاشیه رانده شد که
در این جهت دستاوردهایی را که از سیستم قبلی بدست آورده بودند و بعد هم قوانین اجتماعی
که صادر شد، محرومیت هایی از مشاغل، محرومیت های اتخاذ مقامات دولتی در سطوحی، محرومیت
های سرپرستی فرزند، ارث، دیه و ...
در کل تمام جوانبی که یک زندگی عادی می تونه داشته باشه را اینها از
بین بردند و تحت تاثیر قوانین شرعی بسیار ظالمانه ای اعلام کردند. عمری است که
زنان ایران برای پس گرفتن حتی آن چه که داشتند، در حال مبارزه و اعتراض هستند، ولی
با این وجود آنها همواره در قفس استبدادی در پرواز بودند و یک جامعه ی متضاد رو
بوجود آوردند که خود تسلط قوانین اسلامی، نه تنها تا الان نتوانسته بطور کامل نهادینه
بشه و یک جامعه خفته و ارام را تا جایی که به زنان مربوطه به ارمغان بیاره، بلکه
مرتب از طرف زنان در حال اعتراض و تلاطم بوده و تا به امروز موقعیت زنان و روزنه ای
از آزادی برای زنان ایران همواره هراس رژیم را ایجاد کرده و اخیرا نسبت به خیلی
مسایل پیش پا افتاده مانند دوچرخه سواری، کشیدن مقداری حجاب به عقب، مراوده دختران
و پسران در اماکن عمومی و ... همه ی اینها رودرویی صریح و بدون مماشات نیروهای جمهوری
اسلامی را با زنان ایجاد کرده!
رویا کاشفی: ما امروز ۸مارس رو می خواهیم جشن بگیریم و حرکتی که۸ مارس
رو که به مدت ۱۱۰سال است در دنیای غرب یک روزی را برای زن شناخته و سال ۷۷هم مجمع
عمومی سازمان ملل این روز را یک روز جهانی اعلام کرده برای برابری زن و هر سال هم
برنامه های خاص دارند.
جنبش زنان در ایران شاید از این ۱۱۰سال عمرش طولانی تره، اگر ما به
حرکت های که از قبل دوران مشروطه زنانی که
مبارزه می کردند طاهره غرت العین، بی بی استرابادی، مریم بختیاری، زینب پاشا، صدیقه
ی دولت آبادی، سناتور مهرانگیز منوچهریان که ایشان بودند لایحه ی قانون خانواده را
به مجلس شورای ملی معرفی کردند. می بینیم که مبارزه ی جنبش زنان در ایران عمر بسیار
طولانی داره و از ۱۷اسفند ۵۸ که بحث حجاب اجباری در ایران مطرح شده بود و شعار
روسری یا توسری که مطرح بود ما آن پیاده روی عظیم رو داریم از فعالان و مدافعان زن
و همه که با آمدن به خیابان ها اعتراض خودشان را به شروع این قوانین تبعیض آمیز
اعلام کردند و در جمهوری اسلامی میب ینیم که این مبارزه یک روز توقف نداشته و به
نوعی جنبش زنان ایران پرچم دار تغییر و تحول اوضاع باشه در ایران چون
همیشه و همه جا حضور داشتند و با همه ی کسانی که بحث برابری طلبی را مطرح می کنند
فعالیت می کردند.
و اما یک نکته درمورد حجاب اجباری درسته که مساله آن یک تکه پارچه نیست،
اما فلسفه ی حجاب چیزی است که آن سمبل تمام سرکوب و تبعیضی است که در طول این
سالها حکومت اسلامی بر زنها روا داشته. از همان روز اول که از گشت های ثارالله و
پونز به لب بزنند و... این حرکت برای جدا کردن زن در جامعه یعنی پشت پرده گذاشتن و
ورود مختلف در یک ساختمان با مرد، جداسازی
زن در جامعه.
این حجاب، یک سمبل و فرهنگ است، فقط یک پوشش نیست. ما می بینیم که در
آخرین سال دوران خاتمی که وی به عنوان رییس شورای عالی فرهنگی هم یک بخش نامه به
عنوان گسترش فرهنگ عفاف و حجاب نوشت که در اولین ماه های دوره ی احمدی نژاد این
نوشته به شکل قانون درآمد، یعنی تمام وزارتخانه ها، نهادهای دولتی، نظامی و انتظامی
موظف شدند که فرهنگ عفاف و حجاب را در ایران به پیش ببرند.
برای نمونه از تهیه ی فیلم و
برنامه ی صدا و سیما گرفته تا گمرک که ورود پارچه سیاه برای چادر رد تعرفه برمی دارد،
تا گشت های مختلفی که در خیابان هستند و این اواخر که حتی ماشین ها را جریمه می کنند
که مبادا نفر بی حجابی در ماشین باشد. بنابراین، مساله اون پارچه نیست، مساله
مقاومتی است که در طول این ۴۲ سال زنان ایران کرده اند. اما جمهوری اسلامی ،ن
پارچه را سمبل خودش کرده برای تبعیض و تفکیک زنان.
پس مشکل اصلی زنان آن تکه پارچه نیست، آن فرهنگی است که پشتش است و
قوانین تبعیض آمیزی است در در طول این ۴۲ سال پدید آمده.
سوال/ ما حضور زنان را در عرصه ی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی پررنگ تر از
سالهای قبل می بینیم دلیلش چی می تونه باشه؟
ناهید بهمنی: آن چه که بر سر زنان ایران بعد از به قدرت رسیدن حکومت
اسلامی بوجود امد، یک پدیده ی شوک آوری برای زنان بود به هر حال آنان در موقعیت
صفری قرار نگرفته بودند که بتوانند وجود همچون رژیم عقب مانده ای را تحمل بکنند. می
خواهم بگویم که گفتمان فمنیستی در ایران از قبل یک درجه جا افتادن داشت در جامعه ی
ایران و بعد از این مساله از همان روزهای اول انقلاب و اعتراض به حجاب اجباری که
رژیم دیوارها را تنگ کرد و این جامعه را به یک زندان برای زنان تبدیل کرد، به همان
اندازه هم زنان ساکت ننشستند و تا امروز با توجه به تجربه های اندوخته و دستاوردهایشان
کی از مهم ترین جنبش های زنان را در خاورمیانه برای خودشان اتخاذ کردند گفتمان فمنیستی
الان در جامعه ی ایران قوی است. این نیروی اجتماعی در این قفس تنگ مدام در پرواز
بوده.
سوال/ نیروهای اپوزیسیون در پیشبرد جنبش زنان چه نقشی می تونه داشته
باشه؟
رویا کاشفی: یکی از مشکلات سنتی که ما داریم اینه که زنان ما جرات
ابراز وجود داشته باشند. در این که زنان فعال و خوش فکر و تحصیل کرده ی زیادی وجود
دارند شکی نیست، ولی اگر به احزاب سیاسی خارج از کشور و گروه ها نگاه بکنیم درصد
زنانی که مشارکت سیاسی دارند، در اپوزیسیون شاید کمتر از درصد زنانی باشه که
مشارکت سیاسی داخل کشور دارند. و شاید اینجا یک رشد بشتری در داخل بوده به دلیل
خفقان و سرکوبی که بوده جرات ابراز وجودشان سریع تر رشد کرده، من فکر میکنم که خود
زنانی که فعال سیاسی هستند، نباید بترسند از اینکه اسمشان مطرح شود یا حضور علنی
داشته باشند.
ما نمونه خانم ناهید بهمنی را داریم که جدا از اینکه فعال حقوق زنان
هست یکی از سرشناس ترین مبارزان زن سیاسی است و این بسیار قابل تقدیره این شجاعت و
ایستادگی، واین مهم است که دختران سن جوان که تحصیل کرده و علاقه مند هستند، جرات
ابراز وجود و ابراز بیان داشته باشند حق خودشان را بگیرند اگر فعالیت حزبی می کنند،
نگذارند که نادیده بشوند.
در جنبش زنان بین المللی هم، ما می بینیم در طول این سالهای گذشته به
سمت این رفته که مردها هم باید فعال باشند در این برابری خواهی، و ما هم همین کار
رو باید از مردان سیاسی خود بخواهیم که عرصه فقط مال آنها نیست. ما بسیار زنان خوش
فکر و فعال داریم و باید این عرصه وجود داشته باشه که اجازه ی ورود و بیان داشته
باشند، ما خودمون هم با فعالیت هایی که در انجمن پژوهشگران می کنیم هر وقت که بحث
سیاسی داریم. همیشه مشکل در پیدا کردن سخنگوی زن داریم، نه به این معنا که نیستند،
ولی همیشه وحشت بوده از حضور و ابراز وجود. با گذشت زمان، کمتر شده پیشرفت داشته
ولی واقعیتی است که وجود دارد ما خودمان باید فعال باشیم و حقمان را بطلبیم.
مینا قازاخی: درد دل یکی از کاربران: خانم ۴۰ ساله ای نوشتن که همسرش
ترکش کرده و او به تنهایی حق مراقبت از فرزندانش رو بر عهده داره. این خانم پرسیدن
که وقتی بچه های من یک مشکل جدی یا مثلا جراحی برایشان پیش بیاد، آیا پدری که هیچ
حضور فیزیکی یا احساسی با فرزندانش نداشته چرا حق این را دارد که اجازه ی جراحی در
دست او باشد؟
خانم کاشفی: این فاجعه است این یکی از مسایل قوانین تبعیض آمیز است
و نکته ای هم در این میان هست که در مسایل اورژانسی اگر پدر حضور
نداشته باشد، مادر به تنهایی حق تصمیم گیری دارد، ولی این پزشک و بیمارستان خودش این
کار را انجام نمی دهد. یعنی حتی اگر قانون اجازه بدهد به دلیل آن عادت و وحشتی که
بوجود آمده، آنها خودشون اجازه نمیدن چون خودشون هم به نوعی شدن ابزار سرکوب و تبعیض
وتبدیل به یک باور و عادت اجتماعی شده.
سوال/ در بین اپوزسیون ایرانی در خارج، اجماع یا سازمانی برای دفاع از
حقوق زنان وجود داره، آیا که جدا از نظرسیاسی در راه احقاق حقوق زنان ایرانی باشد؟
خانم بهمنی: اگرمنظورتان سازمانهای زنان است، به وفور وجود دارد.
سازمانهای مستقل زنان که آیا چقدر نفوذ دارند این یک بحث دیگری است که چقدر رابطه
شان با داخل ایران منسجم و ارگانیک است، که به نظر من نیست . معمولا این ها سازمان
های روشنفکری لازم است که با همفکری اعضا و جمع شدن دوره
هم و اینها یک مقدار از لحاظ ماهوی فرق دارند با ارگانیسم های داخل کشور،
ولی اگر اساسنامه های احزاب خارج کشور را بررسی بکنیم، مساله ی
پرداختن به حقوق و آزادی زن خیلی مستتره و این که چقدر در این راه عملا قدم برمی دارند،
راستش این دو تا با هم خیلی فاصله داره متاسفانه! زنان ایرانی آنهایی که در تبعید
بسر می برند، طی دوران این ۴۰ سال یک نوع بیگانگی و بی اعتمادی نسبت به سازمانها و
احزاب سیاسی پیدا کردند که شاید در حدی به آنها حق بدیم، چون از قدیم از دیدگاه چپ
و راست موقعیت زن به حاشیه رانده شده.
بعضی ها می گویند که اول باید
دمکراسی باشه، بعد مساله زنان، بعضی ها می گویند مساله ی آزادی زن امری است مهم در
پروسه رسیدن به دمکراسی. یعنی قضیه ی "مرغ تخم مرغی" یک بهانه ی پیچیده
ای شده برای آنهای که متاسفانه آن داستان دیرینه، الان این مساله مهم نیست به مسایل
مهم تر بپردازیم را تکرار می کنند همانطور که گفتم زنان نسبت به این مساله کم
اعتماد شده اند و کار سیاسی به آن معنا نمی کنند بسیار مواقعی بوده که بهشان
مراجعه می کنیم که بیایند احزاب و تشکل های اپوزیسیون را از شکل و سیمای مردانه
دربیاورند.
و از وجه دیگر، این احزاب که قراره جامعه ی ایران را در دست بگیرند
چرا باید از حضور زنان توانا و آگاه که در ایران بسیار زیادند و حتی آنهایی که در
تبعید بسر می برند بسیار زیادترند، بی بهره باشیم. اگر سیاست دلتنگی های شخصی نیست،
خوب همه ما از این دیدگاه برتری مردانه متضرر شدیم ولی این جور نیست که صحنه را
خالی کنیم و ضمن مبارزه ی مستقل برای آزادی زن باید جایگاهی را هم در بین نهادهایی
که فردا قراره قدرت را در دست بگیرند برای خودمان اتخاذ کنیم.
متاسفانه از دیدگاه زنان فعال در خارج کشور این مساله تابحدی غایب
است و نهایتابه جنبش زنان لطمه میزنه. این نهادها باید با هم عجین بشند و زنان با
حضور خودشان در تمام اشکال گوناگون مبارزاتی یک فمنیسم عملی را بوجود بیارند که هیچ
مساله ای نتواند بدون حضور زنان در ایران رفع و رجوع بشه.
این نوع بیگانگی و دیوار چین کشیدن در بین سازمانهای زنان و احزاب سیاسی
کار خوبی نیست برای آینده ی ایران.
خانم کاشفی نظر شما چیست به صورت کوتاه؟
من هم همفکر هستم با خانم بهمنی. سیاست زدگی بعد از ۴۲ سال و خشونت
جمهوری اسلامی در داخل و خارج و ترس والدین باعث حضور کمتر زنان در سیاست شد.
و من احساس می کنم که جنبش زنان یکی از فعال ترین و قوی ترین جنبش ها
در مقابل جمهوری اسلامی است و من بر این باورم که در آینده نقش چشمگیری خواهند
داشت.
بار دیده شده 1489