آسوی روژهلات/ هر
چه به سالگرد انقلاب زن، زندگی، آزادی نزدیکتر می شویم، رژیم جمهوری اسلامی با
جوسازی و ایجاد فضای خفقان و محدودیت سراسری بر شدت سرکوبگریهای عریان می افزاید.
از آزار و اذیت
خانواده های دادخواه و قربانیان حوادث سال گذشته، تا فشار بر بازاریان و کسبه و
دانشگاه و شهروند عادی، بازداشت های فلەای فعالین مدنی و کنشگران اجتماعی در حوزەهای
مختلف، تلاش مضاعفی را برای حفظ بقا و ساختار سیاسی خود در دستور کار قرار داده
است.
تجربه سالهای
گذشته از اعتراضات مردمی و متعاقب آن سرکوب بی حد و مرز حکومت ایران بیانگر
واقعیتی اجتناب ناپذیر است که، زمامداران حاکم بر ایران به هر شیوه و طریق ممکن و
در اشکال گوناگون خواستار حفظ بقا هستند که خود این امر نماد نظامی توتالیتر و
مستبد را به تصویر می کشد.
اما اعتراضات
سراسری که در سال گذشته و پس از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی شکل گرفت، حکومت
ایران را با چالش جدی مواجه کرد و پیوند دادن اعتراضات سراسری با اعتراضات
فرهنگیان، بازنشستگان، کارگران و دانشگاهیان و اساتید دانشگاەها و زنان و دیگر
اقشار و تودەهای مردمی، همەی تلاش ها و پروپاگاندای نظام حکاکم بر ایران را خنثی
کرده و آنرا به ورطه نابودی سوق می دهد.
در این مجال
کوتاه باید خاطر نشان کرد که، نشست اخیر علی خامنەای با دولت رییسی و تعریف و
تمجیدهای فانتزی وی از رییس جمهوری انتصابی، تنها چیزی غیر از تخریب حوزه های
سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و به بیراهه بردن مبارزات همگانی نبوده و
نیست.
با این وجود،
فریب افکار عمومی هم در داخل و چه در سطح بین المللی توسط نظام تمامیتخواده ایران،
موجب ممانعت اتحاد سراسری و روگردانی مردم از این حکومت نمی شود و رشد آگاهی سیاسی
و اجتماعی و در عین حال شناخت از این رژیم، ضرورت مبارزه سراسری را بیش از گذشته
تقویت کرده و مردم درصدد درهم پیچیدن بساط و ساقط کردن و درهم پیچیدن حاکم ایران
هستند.
در نهایت می توان گفت که، از یک سو حکومت ایران را برآن
است که با کشتار و ملیتاریزه کردن شهرها مسیر فلاکت و نابودی شهروندان را در راستای
حفظ موجودیت خود همورا سازد و ظلم و تعدی خود را بیش از گذشته به مردم اعمال کند،
از طرفی هم شهروندان بر این باورند که با سازماندهی عمومی و حضور مستمر و اعتراضات
سراسری راه حیات و بقای حکومت مطلقه را مسدود نمایند.
بار دیده شده 76