طه علی نژاد
حاکمیت غیر
دموکراتیک ایران مبتنی بر نظم سیاسی کنونی که بیش از چهار دهه، ده ها بحران را به
وجود آورده است، با قتل حکومتی ژینا امینی (مهسا) اینبار وارد دورانی شد که اکثر
جامعه شناسان ایرانی، استراتژیستهای سیاسی خاورمیانه از آن به عنوان اَبَر بحران
جمهوری اسلامی نام می برند که ماهیت و رنگ جنبشی انقلابی را دارد.
در حالی که بیش
از شش ماه از این انقلاب می گذارد که مهمترین پدیده سیاسی- اجتماعی تاریخ رژیم
جمهوری اسلامی تا به امروز را شکل داده و جامعه ایران را بسوی آینده ای پر التهاب سوق
داد، که حتی در صورت سرکوب کامل این انقلاب، ایران هیچگاه، ایران پیش از جنبش
انقلابی شهریور ١٤٠١ نخواهد بود.
انقلابی که با خیزش ناگهانی شهریور ماه اوج گرفت و پویایی بالایی داشته و از تنوع
و گستردگی بالای جغرافیایی، نسلی، سیاسی، اتنیکی، طبقاتی و فرهنگی برخوردار بوده و
مسیر غیر قابل بازگشتی را پیش روی رژیم گذاشته است.
از سویی دیگر،
قتل حکومتی ژینا امینی همان نقطه عطفی بود که باری دیگر در طول یکصد سال گذشته
جامعه ایران را با چهارمین تحول انقلابی خود به نام "زن، زندگی، آزادی"
در شهریو ١٤٠١ بعد از (انقلاب مشروطه١٢٨٥- انقلاب سفید١٣٤١-
انقلاب ١٣٥٧) مواجهه کرد. انقلابی که جنس مطالبات اجتماعی آن را می توان به نوعی
نزدیک به انقلاب مشروطه ١٢٨٥ دانست و
مطالبات سیاسی آن را از جنس انقلاب های نوین (از جمله جنبشهای رادیکالی دههی شصت و به ویژه ١٩٦٨ اروپا مقایسه کرد،
که به رغم سرکوب خشونتآمیز آن، چهرهی اروپا و آمریکا را برای همیشه دگرگون ساخت)
که امروز در قالب گرایشاتِ به شدت رادیکال و آنارشیستی در فرم جنبش های بین نسلی،
به ویژه نسل z در جامعه ایران با گرایش
های فکری پسا ساختارگرایی و پست مدرنیست قابل رویت است.
همچنین به دلیل
وجود دولت های رانتر در سایه دسپوتیسم، دیکتاتوری های سیاسی- مذهبی بر پایه ساختار
حکومتی به شدت سانترالیستی، توتالیتری، فاشیستی در ایران و سرکوب احزاب سیاسی، نهادهای مدنی، که
بیش از یک قرن است مطالبات دموکراتیک ملیت ها و جامعه ایرانی به تاخیر افتاده این
تحولات بنیادین را می توان از نگاه جامعه شناسی سیاسی تحلیل نمود.
به رغم تفاوت دیدگاههای
مختلف در باب انقلاب زن، زندگی، آزادی اهداف جنبش انقلابی ١٤٠١ کاملا مشخص است.
فروپاشی نظم سیاسی واپسگرایی موجود و تاسیس حاکمیتی پلورالیستی، سکولار، دموکراتیک
برای آینده ایران که برای دستیابی به این
اهداف با توجه به کثرت گرایی سیاسی- اجتماعی کنونی جامعه ایران بدون مشارکت گسترده
ملیت های تحت ستم ایران و هماهنگی طبقات اجتماعی مختلف مردم و جامعه مدنی نو ظهور
در داخل از یک سو و اپوزیسیون و احزاب سیاسی
موجود در خارج از کشور و ارتباط مستحکم آنها با ابر قدرت های غربی برای به رسمیت
شناختن مطالبات این جنبش انقلابی از سوی دیگر، ممکن و دست یافتنی نیست. به همین
دلایل در داخل و خارج به ترتیب به اتحاد میلت های داخل ایران و سازماندهی گسترده
توده های مردم و طبقات اجتماعی به شکل محلی و رهبری گسترده جریانات سیاسی به شکل
افقی در قالب همبستگی و ائتلاف های سیاسی قدرتمند نیازمندیم تا فروپاشی رژیم کنونی
دست یافتنی گردد و انقلاب به اهداف خود برسد.
تحلیل های جامعه
شناسان و پژوهشگران سیاسی نشان دهنده این واقعیت اجتماعی است که انقلاب زن، زندگی،
آزادی همان اَبَر بحران جمهوری اسلامی است که گسل بزرگی را در سطح کلان و خرد، بین
ساختارهای اجتماعی- سیاسی، هسته سخت قدرت حاکمیت به وجود آورده و ایران را وارد
دوره جدیدی از تحولات بنیادین کرده است و راه را برای تغییر رژیم در ایران مهیا
نموده.
عرصه پراکتیک سیاسی
چه در داخل و خارج را به سمتی هدایت کردکه به یک راهبرد یا آلترناتیوی از جنس سوسیالیستی، ناسیونالیستی یا لیبرال نیازمند کردهتا جامعه را از حالت انومیک دور نماید. همچنین فهم همین کثرت گرایی و متنوع
بودن امیال سیاسی در جامعه امروز ایران اپوزیسیون برانداز را دچار بحران راهبردی
کرده، اینکه کدام مدل توانایی و قابلیت آنالیز دقیق جامعه کنونی؛ تحلیل ابژکتیویه
انقلاب زن، زندگی، آزادی و هماهنگی پراکتیک سیاسی جامعه ایرانی را دارد؛ مارکسیسم،
سوسیالیسم، لیبرالیسم، ناسیونالیسم، مونارشی همان بحران راهبردی برای فردایی پسا
جمهوری اسلامی را در طول چهار دهه گذشته شکل داده که اپوزیسیون برانداز که سالهاست در خارج از کشور با این شکاف های عمیق ایدئولوژیکی، دست و پنجه نرم می کنند و
آنها را از همدیگر دور کرده و فرصت آلترناتیوی سازی و دیالوگ مثبت را برای همبستگی
و ائتلاف جهت تغییر رژیم از آنها گرفته بود، باید به آن پاسخ دهند.
سرانجام بعد از
چندین ماه زمینه این همبستگی و ائتلاف سیاسی
بر پایه تحولات سیاسی-اجتماعی داخل ایران
که برگرفته از شرایط انقلاب ژینا است؛ منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی
(مهسا) در نشست جورج تاون و بعدا در نشست امنیتی مونیخ، همایش کردهای ایرانی در
بن ونشست استنفورد در تورنتو کانادا به رغم تمام انتقادات شدید چه در سطح
کردستان و ایران به آن شد و جو سنگین اکوسیستم رسانه ی (پلمیک روشنفکران و گفتمان
های تکراری در کلاب هاوس طاقت فرسا و کانال های تلویزیون های تلگرامی، شبکه های لس
آنجلسی و... بدون آنکه قدرت سازماندهی میدانی و شبکه سازی سیاسی واقعی برای تغییر
در داخل را داشته باشند، تلاش کردند خود به یکی از بازیگران عرصه سیاسی در کنار
احزاب سیاسی مطرح مخصوصا در سطح کردستان که میدان دار سازماندهی و شبکه سازی های سیاسی
پیچیده در داخل جامعه انقلابی (ایران- کردستان) جامعه بین المللی هستند مطرح نمایند
و از آب گل آلود ماهی بگیرند).
و از سویی دیگر پلورالیسم سیاسی حاکم بر فضایی اپوزیسیون
خارج سرانجام به سوی ائتلاف سیاسی و همبستگی دموکراتیک بر پایه رنال پولیتیک در
قالب منشور مهسا بر اساس یک استراتیژی نوین که با قدرت در حال تکامل و مفصل بندی
گفتمان سیاسی آینده ایران اند شکل گرفت که هدفمند به دنبال الترناتیو سازی حقیقی
برای فردای بعد از فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی هستند
منشور همبستگی که
خود برساختی از فرمول بندی مطالبات انقلابی داخل جامعه ایران و ده ها بحران خرد و
کلان سیاسی – اجتماعی ساخته رژیم کنونی در طول چهار دهه حکومت نادموکراتیک اسلامی
بر جامعه ایران است، برگرفته از مطالبات انقلاب زن، زندگی، آزادی در طول هفت ماه گذشته بوده که
جامعه ایران را به حالت اونگارد و انقلابی پرتاب کرده و زمینه اتحاد سیاسی را در
داخل و خارج ایران بر پایه منشور مهسا شکل داده.
منشور مهسا می
تواند به ماینفست و گفتمان انقلاب مشترک مردم ایران و اپوزیسیون خارج تبدیل شود که
قابلیت الترناتیو سازی را برای گذار از این رژیم در خود دارد و نشان بدهد که برای جایگزینی حکومت جمهوری اسلامی
یک نظم سیاسی دموکراتیک دیگری نیز می تواند وجود داشته باشد که مردم ایران و جامعه
جهانی آن را قبول نمایند.
امیدوارم این
فرصت و پتانسیل سیاسی وجود داشته باشد که در آینده نزدیک از دل این همبستگی و
ائتلاف های سیاسی دولت انتقالی توافقی شکل بگیرد و به مردم ایران و جامعه جهانی
بگویند چه نظم سیاسی جدیدی جایگزین رژیم جمهوری اسلامی در آینده خواهد شد تا در
فردای فروپاشی رژیم کنونی، جامعه با وضعیت انومیک و انارشیک گونه روبه رو نشود،
بلکه راه را برای دموکراسی و صلح پایدار و همزیستی ملیت های ایران و جامعه دموکراتیک
- مدرن مهیا نمایند و ایران آینده رنگ روی توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به
خود ببیند .
141
بار دیده شده