تقدیم به یاد و خاطره ی بانو " نیره جلالی مهاجر " مادر شش جانباخته ی فدایی
------------------------------------------------------------------------------------------------
تو سرپوش کدامین بلوط مقدسی مادر ! "
تو از تبار کدام بارانی ؟!
از کدامین قله ی حسرت ابر و روشنایی بیکرانه ی هماغوشی کدام چشمه و بیشه زاری ؟!
تو سرپوش کدامین بلوط مقدس و از چه هنگام مرثیه خوان زخمهای بی التیام " داسنی " هستی ؟!
مادر ! تو ، کدام شاخه ی نورس افسانه ی ماندنی ؟! یکه سوار کدام اسطوره ی آشنایی ؟!
(تو) از تبار آنانی که کوه، در مقدمشان سر تعظیم فرود آورده ست !
بالا بلند و استوار شانه ای (هستی ) که ماه در حسرت جایگاهش است !
دیرزمانی ست آفتاب، کمتر از بلندای قامت مادری براین سایه سار وسیع " کردستان " می تابد .
مادر ! تو، بوی ضجه های " کردستان " و مویه های مادرم را باخود داری ! می شناسمت !
اشتباه نکنم به سرکشی "دایه بهیه " رفته ای و در مزار " تاله سوار " بانگ عزای " هولی " و پرواز بلند " ناهید " ها را دیده ای !
می شناسمت ! تو هم از تبار اشکهای " دایه طوبا " و همسایه ی دیوار به دیوار کردستانی !
و اینگونه است که : نه افسانه یارای سرودنت را دارد و نه اسطوره جایی برای وسعت وجودت !
--------------------------------------------------------------------------------------
داسنی :عزیز داسنی یا عزیز شنگال، در افسانه های کردی، کسی است که در یک روز سه فرزندش کشته می شوند. کنایه از پاک باخته است
دایه بهیه : مادر جانباختگان فواد، حسین/ ماجد/ امجد و امین مصطفی سلطانی
تاله سوار : قبرستان محل دفن پنج برادر جانباخته فواد، حسین/ ماجد/ امجد و امین مصطفی سلطانی ، در روستای آلمانه مریوان
هولی : تفریحگاه و محلی در شهر پاوه ، اشاره به اعدامهای شهر پاوه که توسط خلخالی انجام شد .
ناهید ها : شهریار و احسن ناهید که در تابستان سال 58 به دستور خلخالی در فرودگاه سنندج به همراه دوازده نفر دیگر تیرباران شدند. شهریار ناهید قبل از تیرباران شدن مجروح بود و روی برانکارد بود.
دایه طوبا : مادر فدایی جانباخته سید اسماعیل حسینی