آرام محمدی
آسونیوز- پس از انقلاب مردم ایران در سال ١٣٥٧ خورشیدی، و
از همان ابتدای بر سر کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی، پایه های اعترافات اجباری
همواره به عنوان یکی از ابزارهای رایج سرکوب و فراقضایی در بطن و ماهیت این نظام
توتالیتر پی ریزی شد و تا کنون نیز بر همین منوال و روش پیش می رود.
اعترافاتی که تحت شکنجه های روحی، روانی و جسمی در تمامی
ابعاد خود که از سوی نهادهای ذیربط و وابسته در حوزه ها و زاویه های گوناگون در
شکنجه گاه های علنی و زیر زمینی در ایران تحت حاکمیت نظام ایدئولوژیک ایران صورت
می گیرد، گویا به عنوان ناجی این نظام از آن بهره ی کذایی می برند.
اخذ، انتشار و پخش اعترافات اجباری در رسانه های داخلی
وابسته و پروپاگاندا از جمله صدا و سیمای حکومتی، از مصادیق بارز و مظهر آشکار نقض
حقوق بشر تلقی شده و همواره از این اقدام غیر انسانی به عنوان یک شکنجه دسته جمعی نیز
نام برده می شود که به نوبه خود محکوم به شکست بوده و خواهد بود.
انتشار و تکثیر اقرار اجباری تحت شکنجه، همیشه از اهداف
نهادهای امنیتی و مجموعه های زیربط بوده و در راستای هدفمند کردن این موضوع جهت
سرکوب های عریان و ایجاد رعب و هراس در میان جامعه در راستای بقا و ماندگاری اعمال
می شود و به نوعی بازتاب اشاعه و ترویج رنج تحمیلی ٤٣ ساله این حاکمیت بر ایران و
بویژه در کردستان است.
نشر اعترافات اجباری و اقرارهای تلویزیونی، علاوه بر نشان
دادن حقارت حکومت مستبد، گویای این واقعیت اجتناب ناپذیر است که رژیم جمهوری
اسلامی با اعتراف گیری از زندانیان سیاسی، منتقدین و معترضان و غیره، انگاری مشکلاتش
رو به پایان است، اما این قبیل از موارد، در واقع پایان سخت تری را برای این رژیم
رقم خواهد زد.
در نتیجه: به هویت فردی که مورد اعتراف و اقرار نهادهای
مرتبط و امنیتی قرار می گیرد، کوچکترین خدشه ای وارد نمی شود، بلعکس این دست از
اقدامات مصداق عمل مجرمانه تلقی شده و افکار عمومی داخلی و بین المللی پذیرای
مطالباتی غیر واقع و این چنینی نیست و نخواهد بود و می توان گفت که، گزینه ای که
رژیم جمهوری اسلامی تحت نام اعتراف تلویزیونی به آن تن داده، تحمیلی، جبری، فرا
قانونی و فرا قضایی است و همچنین مغایر و خلاف با تمامی قوانین و عرف موجود بین
المللی و حقوق بشری است.
357
بار دیده شده