پدیده شوم اعتیاد در ایران

پدیده شوم اعتیاد در ایران

نسیم کاکه

اعتیاد پدیدەای است کە هموارە جامعه ایران با آن دست به گریبان بوده و برفضای کل جامعه سایه افکنده و به عنوان یکی از معضلات موجود در ایران تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی محسوب می شود. معضلی که جامعه ی ایران و بالاخص کردستان را با یک تراژدی روبرو ساخته است.

معضل اعتیاد به یک موضوع همه گیر و مهندسی شده توسط مافیای سپاه و نهادهای امنیتی و وابستگان حکومتی، به پدیدە و تراژدی مبدل شده که روزانه جان بسیاری از افراد را در ایران می گیرد و آنان را به سینه خاک می فرستد. بر اساس آمارهای منتشر شده و به اذعان و اعتراف خود مسئولین رژیم جمهوری اسلامی، روزانه ٨ نفر به دلیل سوء مصرف مواد مخدر در ایران جان خود را از دست می دهند.

همچنین این آمار اشاره دارد که روزانه حداقل ١٠٠ نفر به انواع مواد مخدر آلوده می شوند. اما به علت سانسور، اختناق و دخالت نهادهای امنیتی، این آمار واقعی نیست و واقعیات موجود در جامعه و همچنین آمارهای غیر رسمی گویای واقعیتی اجتناب ناپذیری مبنی بر تعداد بیشتر افراد و مبتلا کردن تعمدی جوانان توسط حاکمیت در ایران است.همین آمارها نشان می دهند که بیشترین مصرف کنندگان مواد مخدر بین سنین ١٥ تا ٦٤ سال قرار دارند. اما سن واقعی اعتیاد در ایران، به ویژه در میان نوجوانان زیر سن ١٥ سال اعلام شده است. هر چند آمارهای اعلام شده از سوی نهادهای حکومتی که خود به عنوان بخشی از این سیستم و مافیا هستند، قابل اعتماد نیست.

اما واقعیت امروز در ایران دردی مضاعف را بیش از این آمارها به ما نشان می دهد.

اعتیاد به مواد مخدر در کنار بیکاری میلیونی جوانان، افزایش یاس و سرخوردگی در میان آنان، کاهش امید به زندگی، فقر روز افزون اقتصادی و معیشتی و... دست به دست هم داده اند و زندگی بخش های عمده ای از این جامعه را به تباهی کشانده اند. ابتلای به بیمارهایی واگیر و مرگ و میرهای ناشی از آن، از جمله عواقب دردناک این بلایای خانمانسوز هستند. با این وجود، هر روز بر شمار مصرف کننده انواع مواد مخدر در میان زنان، دختران کم سن و سال، دانشجویان، جوانان به مواد مخدر بویژه مواده صنعتی افزوده می شود که تبعات و پیامدهایی آن منجر به پیدایش مافیای حکومتی و شبکه های قاچاق و تجارت سکس و دایر شدن مراکز تن فروشی و افزایش زنان و دختران خیابانی شده است.

موارد ذکر شده، تنها گوشه کوچکی از آن همه جنایاتی است که رژیم جمهوری اسلامی روزانه در حق مردم ایران روا می آورد. براساس آمار منتشر شده بعد از تصادفات رانندگی در ایران، اعتیاد به مواد به عنوان مخدر دومین عامل مرگ و میر شهروندان به شمار می آید. نکته حائز اهمیت این است که امروزه اعتیاد به مواد مخدر بنحوی ابعادی ویرانگرتر بخود گرفته کهپژوهشی تکان دهنده نشان می دهد که ٢٨ درصد از شهروندان ایرانی به مصرف مواد مخدر تمایل و نگرشی مثبت دارند.

این سایه خوفناک، حتی تحصیلکرده های آکادمیک و همچنین بخشی از طبقه کارگر را نیز در بر می گیرد. آمارها حاکی از آن است که بیش از ٢٢ درصد از کارگران در ایران در دام اعتیادی که خود حاکمیت از جمله مافیای سپاه بانی و مسبب آن است، گیر افتاده اند. و این در حالی است که، توده کارگران و افراد زحمتکش جامعه میبآیست، چرخ اقتصاد بیمار در ایران را به دست گیرند و از سوی دیگر، پرچمدار مبارزه علیه نظام سرمایه داری حاکم در ایران باشند. با این وجود، جامعه ی کارگری در ایران همچون دیگر طبقات، اصناف و توده های مردمی، همواره پیشقراول در امر مبارزه با استبداد و توتالیتر حاکم بر جامعه هستند. اعتراضات و تحصن های هر روزه می تواند دلیلی قاطع بر این مدعا باشد.

اعتیاد به عنوان پدیده ای که عواقب خطرناکی برای طیف های مختلف و تمامی توده های اجتماعی به همراه دارد و در صورت عدم مبارزه با این موضوع که خواست نظام به اصطلاح ولایی است، هویت اجتماعی و طبقاتی را تهی می کند. در این میان نیز باید اشاره نمود که زنان نیز ١٠ درصد از مصرف کنندگان مواد را در ایران تشکیل می دهند که این مسئله هر روزه روند و سیر صعودی به خود می گیرد، به طوری که ما سالانه شاهد تولد ٧٥٠٠ نوزاد معتاد در ایران هستیم. اما برخی از آمارها، نشان از تولد بیش از ٢٠ هزار نوزاد از مادران و پداران مبتلا به مواد مخدر هستند.

زمینه های مادی شکل گیری چنین بحران ها و معضلات اجتماعی ریشه در نظام های طبقاتی و مستبد دارد. اگر در این حکومت ها، استثمار و همچنین درآمد زایی از طریق مافیای مواد مخدر محو شود، زمینه های مادی این معضل هم از بین می رود. لازم به ذکر است که، عموم شهروندان اعم از طبقه کارگر، زنان، شهروندان مدنی، فعالین عرصه های مختلف، دانشجو، دانش آموز، همه و همه به عنوان بخش های عظیم و کارآمد که از قدرت اجتماعی برخوردار هستند، بایستی از طریق اتحاد و مبارزه مداوم خود برای از بین بردن نظام مستبد حاکم بر ایران که مسبب چنین آسیب ها و معضلی است، مبارزه کنند و افق رهایی و امید به تغییر در دل شهروندان برای ساختن دنیای دیگر را محقق سازد.

رژیم جمهوری اسلامی از آنجا که جامعه را دچار مصائب بی حد و مرز فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کرده، اجازه نمی دهد تا آمار واقعی مرتبط با مواد مخدر منتشر گردد. اما تلاش حاکمیت و ارگان های ذیربط، در این زمینه بیهوده است، زیرا که واقعیات موجود، افشاگری فعالین مدنی و کنشگران اجتماعی، آگاه گری، هوشیاری شهروندان و غیره، تلاش ها را به سراب مبدل کرده.

در این مجال باید گفت که، رژیمی که از طریق دم و دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و جاسوسی اش حریم زندگی خصوصی آحاد جامعه را زیر نظر دارد و بی پروا به کنج منازل هر فردی سرک می کشد و مجالس مهمانی و جشن و سور مردم را به هم می ریزد، چگونه در مقابل چشمانش ظرف ٢ دقیقه از سر کوچه می توان مواد مخدر تهیه کرد؟ مشاهدات روزانه و اعتراف خود کارگزاران حکومتی بیانگر آن است که، بر سر راه تهیه مواد مخدر در مدارس، در دانشگاه ها، در کارگاه و کارخانجات، در ادارات، در روستاها، در بازار و در محلات، هیچ مانعی وجود ندارد و همه جا می توان به این ماده تباه کننده حیات انسانی به آسانی و سهولت دسترسی پیدا کرد. اگر دست های پشت پرده سرکرده های نظامی سپاه پاسداران و ماموران اطلاعاتی در کار نیست، چگونه با چنین سرعتی می توان مواد مخدر تهیه کرد؟

با این وجود، حاکمیت ایران و نهادهای تحت امرش، به خاطر سازمان دادن جنایات هر روزه اش و از آن جمله راه اندازی و هدایت شبکه های گسترده مافیایی مواد مخدر هم در داخل و هم ترانزیت آن به خارج از مرزها، مجرم است و باید تحت پیگرد قرار گیرند و در دادگاه های صالحه محاکمه شوند.

بخشی از مواد مخدر از طریق مرزهای زمینی، هوایی و دریا و با نظارت و ترانزیت خود سپاه و عوامل وابسته به سهولت وارد، و بخشی از آن توزیع و بخش دیگر هم به خارج از ایران ترانزیت می شود. هر چند خود حاکمیت سال ها پیش، قانون کشت برخی از مواد مخدر از جمله "تریاک" را به بهانه ی ساخت دارو توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب کرد و به آن وجه ی قانونی داد، اما واقعیات موجود، بگیر و ببندها و به دار آویختن چند خورده فروش و قاچاقچی خرده پا، از یک طرف می تواند هم فریب افکار عمومی در راستای مبارزه کذب در مقابله با این پدیده که دستاورد خود حاکمیت است، باشد و به نوعی به خود مشروعیت مبارزه در این حوزه را ببخشد "شهید سازی" و از طرفی هم، درآمدهای میلیادری آن را صرف سرکوب داخلی با هدف بقا و ماندگاری، بی ثباتی در منطقه و تجهیز نیروهای نیابتی که سالانه هزینه های گزافی را متحمل مردم ایران می کند، را در پی داشته باشد.

درنتیجه: تجارت، ترانزیت، بسط و گسترش انواع مواد مخدر که توسط خود نظام و مافیای سپاه و نهادهای امنیتی صورت می گیرد، تبعات و پیامدهای جبران ناپذیری را برتمامی لایه های مختلف جامعه اعم از خانواده و غیره برجای گذاشته، و در این میان تنها شهروندان هستند که قربانی واقعی تروریسم مواد مخدر می باشند.

نباید فراموش کرد که، مافیای مواد مخدر موضوعی جهانی و در عین حال تهدیدی استراتژیک محسوب می شود که ایران نیز قطعا از این قاعده مستثنی نیست. اما مافیای مواد مخدر در ایران تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی که خسارت های بیشمار و تبعات مستقیم و تنگاتنگی به همراه دارد، تنها راه خلاص و رهایی از ابتلای میلیون ها شهروند به انواع مواد مخدر، منجمله مواد صنعتی که در واقع فروپاشی خانواده ها، قتل، کودک آزاری، افزایش طلاق، بزه کاری های اجتماعی، گسترش سکس، افزایش انواع بیماری از جمله ایدز و ده ها و صدها معضل دیگر را به همراه دارد، در امر مبارزات توده ای و مردمی در تقابل با حاکمیت در راستای ساقط کردن این نظام دیکتاتور و توتالیتر خلاصه می شود.